معماری ایرانی اسلامی
معماری ایرانی دارای ویژگیهایی است که در مقایسه با معماری کشورهای دیگر جهان از ارزشی ویژه برخوردار است و سابقه معماری ایران به حدود هزاره هفتم قبل از میلاد میرسد. عکس های این گزارش تصویری با تکنیک پانوراما ۳۶۰ درجه گرفته شده و هر کدام از آنها ترکیب ۱۶ عکس می باشند که به صورت یک عکس درآمده اند.
معماری ایران از صفویان تا دوران معاصر
ایران و سرزمینهاى شرقى در آغازین دورهٔ اسلامی، سهم بسیار در تاریخ جهان اسلام داشتند. سلطهٔ مغولان بر این سرزمین سبب شد تا ایران مرکز بلامنازع نوآورى هنرى و فرهنگى در جهان اسلام گردد. چنانکه مىتوان شاخصهٔ هنرهاى تجسمى را از ۱۲۵۰ م به بعد در بیشتر سرزمینهاى اسلامی، توجه و اتکا به الگوها و افکار ایرانى دانست. مثلاً در معماری، ترتیب قرار گرفتن چهار ایوان برگرد صحنى باز در مساجد ایرانى قرن ۱۲ م معمول بوده؛ این طرح در معرکه طرح ستوندار سنتى در آن رایج بود معمول گردید و دیرى نپایید که طرح چهار ایوانه در دوردستهاى شرق و غرب اسلامی، بکار گرفته شد.از قرن هفتم تا نیمهٔ قرن نهم یعنى تا دو قرن و نیم، اندیشهٔ ایرانى برتر از اندیشههاى قدرتهاى منطقهاى بود.سرزمین کهنسال ایران با سابقهاى درخشان و طولانى در هنرهاى گوناگون، سهم بزرگى نیز در توسعه و تکامل معمارى جهان دارد.بناهاى تاریخى و آثار جالبى که در سراسر این کشور باستانى وجود دارد و آنچه که در طول زمان به دلایل مختلف از بین رفته است، نتیجهٔ قرنها کار و تلاش نیاکان ماست که در این مورد از هیچ کوششى دریغ نکردهاند
این آثار ارزشمند معمارى که معرف فرهنگ و تمدن ایران و ایرانى است، دستاورد تلاش متمادى هنرمندانى است که با ایمان و ابتکار در تکامل و گسترش هرچه بیشتر معماری، بهخصوص در دوران اسلامى مشتاقانه کوشیدهاند.سابقهٔ معمارى ایران براساس بررسىها و کاوشهاى باستانشناسى به حدود هزارهٔ هفتم قبل از میلاد مىرسد. از آن زمان تاکنون این هنر در ارتباط با مسائل مختلف، بویژه دلایل مذهبى گسترش و تکامل یافته است.معمارى ایران داراى ویژگىهایى است که در قیاس با معمارى سایر کشورهاى جهان، ارزشى مخصوص بهخود دارد. ویژگىهایى چون طراحى متناسب، محاسبات دقیق، ستونهاى بلند، گوناگون که هر کدام در عین سادگى معرف شکوه معمایر این سرزمین است. به اعتقاد استاد پیرنیا معمارى ایران بر اصولى چون مردمداری، خودبسندگی، پرهیز از بیهودگی، درونگرایى و … نهاده شده است.در دوران اسلامی، احداث نیایشگاهها بیش از هر نوع بناى دیگر مورد توجه بوده است؛ تا جایى که اگر شهرى مسجد جامع یا آدینه نداشت، بعنوان یک شهر تلقى نمىشد.
نیایشگاههایى چون تاریخانهٔ دامغان، مسجد کبود، مسجد گوهرشاد، مسجد شیخ لطفالله، از یادگارهاى باارزش معمارى مذهبى است که معماران این بناها، هنر خود را با عشق درآمیختهاند. مقابر و آرامگاههاى بزرگان دین و سیاست نیز همانند نیایشگاهها با نقشههاى متفاوت، پوششهاى گوناگون گنبدى و تزئیناتى چون گچبری، کاشیکاری، آجرکاری، معمارى این دوره را اعتبار خاصى بخشیدند. مجموعههاى زیباى بسطام و نطنز و حرم حضرت رضا (ع) با شیوههاى متفاوت معمارى نمونههاى باشکوهى هستند از این شاخه از بناهاى دورهٔ اسلامی. در هیچ جاى جهان بناهاى آرامگاهى همانند ایران یافت نمىشود که اینچنین عمر طولانى و مقبولیت ریشهدار و سطح عالى و پابرجا در خود داشته باشد.
بعد از آنکه فضاى آموزشى از نیایشگاهها جدا شد و شیوهٔ تدریس بهتدریج دگرگون گشت، احداث مدارس شکل تازهاى یافت. تدریس علوم دینى و مذهبى که در مساجد صورت مىگرفت به مدارس انتقال یافت. فضاى معمارى مدارس نیز همزمان با تحولات معمارى مساجد وارد مرحلهٔ تازهاى شد و از نقشهٔ چهار ایوانى براى ساختمان آن بهره گرفته شد و در تزئین آن از کاشیکارى و سایر تزئینات استفاده شد. مدارسى چون چهارباغ، سپهسالار و … را مىتوان معرف فضاى آموزشى در معمارى ایران دانست.
در شهرهاى ایران اسلامى اماکن عمومى در مسیر گذرگاههاى اصلى و فرعى شهر ساخته مىشدند. تکایا، حسینیهها، مصلىها در بافت بسیارى از شهرها جاى ویژهاى داشتند و در ایام سوگوارى از این بناها استفاده مىشده است. مصلىها نیز خارج از شهر در برگزارى مراسم عیدین نقش ویژهاى در مراسم مذهبى مسلمانان ایفا مىکرد.
معمارى سنتى ایران روندى پیوسته و ملایم و استوار را تا دورهٔ قاجار پیمود و دگرگونىهاى لازم در هر مرحله یا دوره متناسب با نیازها و خواستهها در آن پدیدار شده تا به بهترین نحو ممکن، متناسب با شرایط و امکانات هر دوره پاسخگوى نیازهاى کارکردی، فضایى و بصرى ممکن باشد.
در دورهٔ قاجار همزمان با گسترش روابط ایران با اروپائیان، زمینههاى نفود فرهنگ و تمدن آنان در ایران نیز بهتدریج فراهم شد و بسیارى از عرصههاى فرهنگی، اجتماعی، شهرى و از جمله معمارى را تحت تأثیر قرار داد.ورود تکنولوژى غرب و بویژه در مرحلهٔ نخست ورود اتومبیل، به همراه دگرگونى ساختار اجتماعى – شهری، دگرگونىهاى اساسى در بافت شهرى ایجاد کرد و خیابانها و گذرگاههاى مستقیم بهتدریج بوجود آمدند و گسترش یافتند. دسترسى ساده و آسان، اهمیتى فراوان یافت و در نتیجه ساختمانهاى واقع در کنار خیابان مورد توجه قرار گرفتند. بویژه که براساس نظام جدید شهری، دکانها و سایر فضاهاى خدماتى و تجاری، در طبقهٔ همکف ساختمانهاى واقع در کنار خیابانها جاى گرفتند. نور و منظر بسیارى از این ساختمانها از خیابان تأمین مىشد، در نتیجه اتاقها به شکل خطى در کنار هم و در امتداد لبهٔ خیابان ساخته شدند.
در طراحى این گونه ساختمانها، از معمارى غرب اقتباس مىشد و بسیارى از عناصر و تزئینات آن عیناً یا با دگرگونىهایى مورد استفاده قرار مىگرفت. کاربرد این عناصر غالباً بدون تأمل صورت مىگرفت و آنرا به شکل نوعى جریان گذرا در تاریخ معمارى ایران متجلى مىساخت و تلفیقى هنرمندانه صورت نمىگرفت. همین ضعف سبب شد تا بسیارى از نوآورىها و اقتباسها در این دوران (اواخر قاجار و دهههاى نخست عصر حاضر) در دورهٔ بعد فراموش شدند، بهگونهاى که گویا جزئى از تاریخ معمارى و فرهنگ ما نبودهاند. بعضى اقتباسها نیز که دوام یافتهاند مانند احداث بالکن به سمت گذرگاههاى عمومی، هنوز از ویژگىهاى لازم کارکردى براى هماهنگى با شرایط فرهنگى و اجتماعى کشورمان برخوردار نشد، و در نتیجه یا تغییر شکل یافتهاند یا بهصورت انبار و یا محلى بدون استفاده درآمدهاند، که این نکته خود نشانگر فقر دانش معمارى است.
جدا شدن از ارزشها و تجربیات معمارى سنتى و رو آوردن به غرب از آن زمان تا امروز نیز کمابیش ادامه یافته و بعنوان یک روند اصلى در بین بسیارى از متخصصان استمرار یافته است. نباید از نظر دور داشت که توجه به معمارى سنتى و بومى کشور از سوى متخصصان در دهههاى پیشین، غالباً تحت تأثیر اندیشههاى غربى همچون پست مدرنیسم بوده است.